باز هم صبح های پاییزی،باز هم صبحانه هایی که حتی اگر هر روز آنها را میخوردی در مهر برایت طعم دیگری دارد،باز هم برنامه ی صبحگاهی،باز هم اضطراب و استرس امتحان،باز هم رقابت درسی و باز هم بوی ماه مدرسه از راه رسید.
دیگر شهر پر از ماشین هایی که دانش آموزان را به مدرسه میبرد یا مادرانی که دست در دست کودکان خود آنها را راهی مدرسه میکنند.
حالا دیگر واقعا وقتی سال به ماه مهر می رسد احساس میکنم جمعه ایی بلند مدت به پایان رسیده و زمان کار و تلاش و کوشش شروع شده است.
زیبا ترین بخش این جمعه ی بلند مدت برایم زمانی است که به اواخر آن میرسم و خود را برای سال تحصیلی آماده میکنم.
اما امسال مهر برایم احساسِ دیگری دارد،انگار بعد از شش سال کودکی دارم طعم بزرگ شدن را حس میکنم.
قاطعیت و جدیتی که امسال همراه خود دارم در سال های قبل به هیچ وجه احساس نکرده بودم.
برای همگی شما مهر خوبی را آرزومندم.
یاس پدرام
و الان ۱۲ سال از سال ۱۳۸۵ میگذره و من یاس پدرام نوجوان ۱۲ ساله ی خرم آبادی در کنار شما تصمیم دارم که روز های نوجوانیم رو بسازم پس منتظر نوشته های بعدی من باشین❤
درباره این سایت